***تاپ تاپ قلب یه وروره***
دخملونه های دلم
دو گربه باهم ازدواج كردند .
.
.
آن اوايل زندگي عاشقانه اي داشتند .
اولين بچشون به دنيا آمد.
دومي هم به دنيا اومد.
سومی هم همینطور
اولين قدم هاي بچه هاشون
پدر اين خانواده به سختي كار مي كرد.
و مادر دنبال خوش گذراني هاي خودش بود
بچه ها بدون مراقبت بزرگ شدند و بچه هاي خلافكار و بدي از آب در اومدند.
يكيشون تروريست شد..
يكي ديگه همش تو پارتي هاي شبانه بود
كوچكترينشون تصميم به خود كشي گرفت.
وقتي پدرشون فهميد سكته كرد و ...
مادرشون هم عقلش رو از دست داد ، ديوونه شد و گوشه تيمارستان افتاد.
پايان
نظرات شما عزیزان:
خیلی قشنگه مرسی گلم
|شنبه 18 تير 1390برچسب:,
|13:52 | فاطمه| ●...ᴐM...● 1 |



De$ign: | ﻣﻴﺲ ﻫﺂﻧﮯ |